چالش اصلی نادیدهگرفتن ظرفیتهای عظیم انسانی و اجتماعی است. جوانان سرمایه اصلی هر جامعهای هستند. اگر بهدرستی شناخته شوند و به آنها میدان بدهیم میتوانند صدای خود را بهطور مؤثر به گوش تصمیمگیران برسانند و حتی بخش قابل توجهی از مشکلات مالی و اجرایی را حل کنند. تجربه نشان داده ایدههای نو اگر درست اجرا شوند، میتوانند تاثیرگذار باشند و ظرفیتهای مغفول مانده را احیا کنند. این ظرفیتها گاه ساختمانهای نیمهفعال، فضاهای آموزشی، امکانات اداری یا حتی نقدینگی موجود در بخشهای خصوصی و صنعتی هستند که میتوانند بهسرعت و بهشکلی اثربخش وارد جریان شوند. یکی از نمونههای روشن این موضوع، ساختمانهای مدارس یا مصلاهای نمازجمعه است که در زمانهایی غیر از ساعات آموزشی یا برنامههای رسمی، بلااستفاده باقی میمانند. بهرهبرداری هوشمندانه از چنین فضاهایی، نمونهای کوچک از نحوه تبدیل امکانات خام به فعالیتهای مؤثر اجتماعی و فرهنگی است. چالش دیگر ما نبود ایدههای نو در حوزه جوانان است. بسیاری از سازمانها و نهادهای موجود، مانند شورای عالی جوانان، هنوز بهشکل اداری و بروکراتیک عمل میکنند. این ساختارها مبتنی بر سلسلهمراتب و گزارشدهی هستند و نقطه آغاز آنها، رئیس یا وزیر نیست بلکه باید از کوچهها، مدارس، دانشگاهها، محیطهای کارگری و باشگاههای ورزشی آغاز شود. در این میدان است که مساله بهدرستی فهمیده میشود، و راهکارهای واقعی برای آن شکل میگیرد. با نگاهی واقعبینانه باید گفت بودجه تنها یک ابزار است اما نوآوری، همت و توجه مستقیم به سرمایه انسانی، بهویژه جوانان، میتواند حتی بدون افزایش بودجه، جریانهای جدید را رقم بزند. وقتی ایدههای نوآورانه در مقیاس کوچک اجرا شوند، امکان توسعه آنها در سطح بزرگتر فراهم میشود و بسیاری از امکانات خام که تاکنون بلااستفاده بودهاند، بهکار گرفته میشوند. در نهایت، موفقیت در حوزه جوانان و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیازمند بازتعریف نگاه ما به بودجه و ظرفیتهاست.اعتبار را نباید تنها پول درنظر گرفت، چراکه توانایی به حرکت درآوردن منابع انسانی و امکانات نیز بسیار تاثیرگذار است. سرمایه اصلی ما، جوانان و نوجوانان هستند و اگر این سرمایه بهدرستی بهرسمیت شناخته و فعال شود، میتواند موتور تحول در جامعه باشد.